در این مقاله قصد داریم تمام راهکارهایی که در مدیریت خشم موثر هستند را به صورت کامل ارائه بدهیم تا به افرادی که از عصبانیت رنج میبرند کمکی کرده باشیم.
اگر در طول روز در رابطه با اطرافیانتان به صورت شدید یا ضعیف دچار عصبانیت میشوید،خواندن این مقاله را از دست ندهید.
این راهکارها توسط دانشمندان و روانشناسان و متخصصان مختلفی پیشنهاد شده و قطعا میتواند
در کنترل عصبانیت اثرگذار باشد.
قبل از خواندن این راهکارها توجه
به چند نکته بسیار ضروری است:
اول اینکه لطفا به لینک زیر مراجعه کنید و یادداشتهای قبلی که دربارهی عصبانیت نوشته شده را مطالعه کنید.
دوم اینکه دانستن این نکات و روشها دردی را درمان نخواهد کرد و فرد عصبی اولا باید از حالت خود ناراضی باشد و ثانیا قصد جدی برای تغییر داشته باشد.
سوم اینکه متاسفانه ما انسانها همیشه فراموشکاریم و بعد از چند لحظه هر چه که خواندیم را از یاد میبریم. پس توصیه میکنم این مقاله را حتما با یک رفیقِ همراهی بخوانید و به همدیگر همیشه این نکات را یادآوری کنید.
چهارم اینکه انتخاب راهکار و کاربست آن حتما باید متناسب با علت عصبانیت باشد یعنی اول باید ریشهی عصبانیت تشخیص داده شود و بعد بین این روشهای مدیریت خشم دست به انتخاب زد.
پنجم اینکه انجام دادن بعضی از راهکارها نیازمند تمرین و ممارست است و در طی یک زمان شاید طولانی به نتیجه برسد، پس داشتن صبر و حوصله لازم است.
ششم اینکه حتما راهکاری را انتخاب کنید که با روحیات و علائق و شرایط زندگی شما همخوانی داشته باشد. بعضی از نکات که در این مقاله میآید احتمالا عمومی و متناسب با روحیات تمام افراد نباشد.
هفتم اینکه اگر حوصلهی خواندن تمام این مطالب را ندارید،بیخیال خواندن قسمتی از آن نشوید.دانستن یک راهکار هم شاید بتواند کمک بزرگی به شما بکند.
هشتم اینکه اگر این مطلب موردپسند شما بود حتما با دوستان و اطرافیان و اقوام به اشتراک بگذارید تا شما هم در کاهش پرخاشگری و عصبانیت در جامعه سهیم باشید.
نهم اینکه هر سوال و مطلب و نکتهای بود در بخش نظرات حتما ارسال کنید تا دیگران هم یاد بگیرند.
دهم هم اینکه نکتهای باقی نمانده و در ادامه صد نکته و راهکار و پیشنهاد و توصیه برای مدیریت خشم به صورت جداگانه تقدیم شما میشود.
همینکه عصبانیت سراغ شما آمد به سرعت از جایی که هستید به یک جای دیگر کوچ کنید،جایی که ترجیحا به شما آرامش میدهد.
باید خیلی سریع واکنش نشان بدهید،یک پناهگاه پیدا کنید و تا وقتی آرام نشدید از آن خارج نشوید.
اگر در خیابان زیر آفتاب هستید وارد مغازهای شوید.
اگر جلوی تلویزیون نشستهاید بروید داخل اتاق خواب.
اگر داخل ماشین نشستهاید،بزنید کنار و پیاده شوید.
این نقل مکان و تغییر موقعیت باعث میشود شما ذهن آرامتری داشته باشید و به جای نشان دادن عکسالعمل فوری، کمی فکر کنید.
البته این راهکار تا وقتی جواب میدهد که شدت خشم شما پایین باشد پس همینکه ذرهای احساس عصبانیت کردید به یک گوشهی خلوتی فرار کنید.
گفتگو با دیگران دربارهی دردهایی که داریم و ناراحتیهایی که تحمل میکنیم خیلی به کنترل خشم ما کمک خواهد کرد.
هیچ وقت حس نکنید که دیگران حرف شما را نمیفهمند و درکتان نخواهند کرد،شاید با کسی که باورتان نمیشود
درد مشترک داشته باشید.
به بهانههای مختلف سفره دل خودتان را پیش کسی که دوستش دارید و دلسوز شماست باز کنید و بدون رودربایستی از غم و رنج خودتان صحبت کنید.
گفتگو با دیگران پیرامون مشکلات و مسائلی که داریم حالمان را بهتر میکند چون انتظارت دیگران از ما بهتر تنظیم میشود و همدلی و حمایت آنها را جلب میکنیم.
این راهکار موجب میشود غم و اندوهی که برای ما به وجود میآید در درونمان انباشته نشود و با حرکات و رفتارهای کوچک دیگران به هم نریزیم.
یک نکته و تذکر مهم هم اینکه با کسانی صحبت کنید که امیدوار هستند و گرمای وجودشان به شما هم گرما میبخشد.
قطعا چنین آدمهایی دور و بر هر کسی پیدا میشوند پس با گفتن چنین آدمی وجود ندارد خودتان را از این لذت محروم نکنید.
نسبت به کسانی که اطراف شما زندگی میکنند با دید مثبتی نگاه کنید و همیشه در قضاوتها طرف آنها را بگیرید.
این مثبت اندیشی و حسنظن یکی از راههای آرامسازی روح و روان ماست که باعث میشود موقع عصبانیت به جای پرخاشگری به فکر گفتگو باشیم.
وقتی به دیگران خوش گمان باشیم هیچ وقت احساس نخواهیم کرد که آنها قصد تخریب ما را دارند و رفتارهای اشتباه آنها را تعبیر به دشمنی نخواهیم کرد.
این راهکار مثبتاندیشی را وقتی میتوانیم به کار ببریم که چشم ما دائم به ویژگیهای منفی دیگران نباشد و کارهای خوب آنها را هم ببینیم.
ما آدمها اگر بخواهیم کمتر پرخاش کنیم باید به حرکات عصبانیکننده دیگران با چشمی مهربانانه نگاه کنیم و آن را فقط یک اشتباه سهوی بدانیم.
هر وقت که احساس عصبانیت کردید به این فکر کنید که حتما سوتفاهمی پیش آمده و شاید قضیه طوری نباشد که شما فکرش را میکنید.
باید این واقعیت را قبول کنیم که قرار نیست همه چیز طبق مراد ما اتفاق بیفتد و همه مطابق میل ما رفتار کنند.
هر کسی در این دنیا خواستههایی دارد که به بعضی از آنها میرسد و به بعضی هم نه پس نباید خودمان را
به کشتن بدهیم.
این یک قانون و روند در زندگی است و جنگیدن با آن فقط باعث میشود که خودمان را عصبانی کنیم و جوش بیاوریم.
اگر میخواهیم کمتر خشمگین شویم باید قبول کنیم که قرار نیست همه چیز آن طور باشد که ما میخواهیم.
این راهکار چیزی نیست که با یکی دو روز تلقین و تکرار بشود آن را به دست آورد بلکه بیشتر نیازمند اینست که هر کسی فکر کند این کمالگرایی چه بلایی سر او آورده.
کمالگرایی و بهترین شرایط را خواستن به انسان حالتی وسواسگونه میدهد که هر اتفاق ناخوشایند ریز و درشت او را
بهم میریزد.
در طول روز ما آدمها از یک طرف زمانی در اختیار داریم و از طرف دیگر کارهایی که باید انجامشان بدهیم.
اگر ما بتوانیم بین وقتی که داریم و فعالیتهایی که قرار است انجام بدهیم تناسب برقرار کنیم،قطعا به اعصابمان مسلطتر خواهیم بود.
برقرار کردن این تناسب هم فقط با یک برنامهریزی درست امکانپذیر است که بتواند به زندگی ما یک نظم ببخشد.
برنامهریزی موجب خواهد شد دیگر حرص و جوش این را نخوریم که کارمان خراب شد یا اینکه عقب افتاد.
این راهکار کمک میکند که حوصلهی شما همیشه سرجایش باشد،آرامش داشته باشید و زود از کوره در نروید.
پس سعی کنید هر روز کارهایتان را به ترتیب اولویت روی کاغذ بنویسید و طبق آن پیش بروید.
این نکته هم مهم است که در برنامهریزی برای کارهای اتفاقی هم زمانی را اختصاص بدهید.
بعضی از آقایون و خانمها همیشه گله میکنند که سرشان خیلی شلوغ است و اصلا وقت نمیکنند که به کارهایشان برسند.
داشتن کار زیاد هم باعث شده که آنها بیحوصله شوند و با کوچکترین بهانهای پرخاشگری کنند.
این افراد برای کاهش عصبانیت خود باید دیگران را به میدان بیاورند و برای انجام دادن برخی کارها از آنها کمک بگیرند.
قرار نیست ما یک تنه همهی کارها را انجام بدهیم و سر آخر خودمان را خسته و عصبانی کنیم.
پدر،مادر،برادر،خواهر،اقوام،آشنایان و همسایهها کسانی هستند که ما بدون خجالت میتوانیم از آنها درخواست کمک کنیم.
پس برای مدیریت خشم به جای تکروی و به دوش کشیدن کارها یک راهکار اینست که از دوست و آشنا کمک بگیریم و به آنها اعتماد کنیم.
ما معمولا از کسانی که کنار آنها زندگی میکنیم و با آنها مرتبط هستیم انتظارات و توقعاتی داریم.
مثلا دوست داریم همسرمان همیشه کنارمان باشد، فرزندمان خیلی مودب رفتار کند،پدر و مادرمان از ما دفاع کنند و دوستانمان اهل کمک کردن باشند.
این انتظارات و توقعات جزئی از زندگی ما هستند ولی برای اینکه عامل عصبانیت ما نشوند به دو نکته باید دقت کنیم:
اول اینکه همیشه شرایط و توانایی طرف مقابل خودمان را در نظر بگیریم و از کسانی که واقعا نمیتوانند خواستهی ما را برآورده کنند انتظاری نداشته باشیم.
دوم هم اینکه هر چقدر میتوانیم توقع خودمان را کم کنیم و انتظاراتمان را به حداقل برسانیم چرا که هر چقدر تعداد آنها زیاد باشد بهانه بیشتری برای عصبی شدن داریم.
با اجرایی کردن این راهکار هیچوقت حرص و جوش رفتار دیگران نسبت به خودتان را نخواهید خورد پس همین الان کمی از توقع خود بکاهید و شرایط اطرافیانتان را در نظر بگیرید.
البته باید دقت کنید که برای کمتوقع بودن به دو ویژگی مثبتاندیشی و واقعگرایی نیاز شدید دارید.
وقتی کسی خودش را از بقیه بهتر و بالاتر دید همیشه در تلاش خواهد بود که به دیگران مسلط شود.
البته این تلاش برای تسلط همیشه موفقیتآمیز نیست و اکثر اوقات آدمهایی پیدا میشوند که با افراد خودبزرگبین مخالفت کنند و آنها را عصبانی کنند.
پس تا اینجا مشخص شد که خودبرتربینی یکی از عوامل مهم رنجیدن ما انسانها و عصبانی شدنمان است و برای مدیریت خشم باید آن را از بین ببریم.
برای درمان خودبزرگبینی و تکبر قطعا راه درازی در پیش است و فرد خودشیفته باید خیلی تلاش کند تا مشکلش حل شود ولی نکتهای که در ادامه میآید شاید بتواند کمک کند.
کسی که خودش را از همه بهتر میداند از یک طرف باید ضعفهای خودش را ببیند و از طرف دیگر به نکات مثبت دیگران دقت کند.
این راهکاری هم که گفته شد ابتدا نیازمند اینست فرد از حالت خودبزرگبینی خودش ناراحت باشد و آسیبهای آنها را بفهمد.
ما متاسفانه از اینکه احساسات خودمان را بروز بدهیم خجالت میکشیم و همیشه به این فکر هستیم که نکند دیگران از ما ناراحت شوند.
این رودربایستی و عدم بروز احساسات وجود ما را پر از غم و ناراحتی میکند و باعث میشود آستانهی تحمل ما به شدت پایین بیاید و حسابی خشمگین شویم.
در این حالت بهترین رفتار برای مدیریت خشم و آرامش گرفتن این است که اگر کسی ناراحتمان کرد باید بدون تعارف حسی را که پیدا کردیم به او منتقل کنیم.
پس وقتی از کسی ناراحت هستید در همان لحظه با صمیمت و به آرامی ابراز احساسات کنید و مشکل و مسئلهی خودتان را با او در میان بگذارید.
این راهکار را حتما امتحان کنید و به جای اینکه استرس ناراحتی دیگران را داشته باشید نگران عصبی شدن خودتان باشید.
جمله آخر و خلاصه هم اینکه اگر احساسات ناخوشایند را بروز ندهیم و آنها را حل نکنیم باید منتظر هیجانات منفی مثل پرخاشگری باشیم.
وقتی که ما عصبانی میشویم کلا همه چیز را فراموش میکنیم و فقط به این فکر هستیم که انتقام بگیریم و پرخاش کنیم.
از طرف دیگر این آلزایمر گرفتن باعث میشود ما بیخیال تصمیماتی که داشتیم بشویم و ذهنمان کاملا خالی شود.
خیلی از افراد مطالب فراوانی دربارهی کنترل خشم و مدیریت عصبانیت میخوانند ولی چون در لحظهی عصبانیت فراموشی میگیرند هیچ وقت موفق نمیشوند خودشان را کنترل کنند.
پس تا اینجا مشخص شد که یکی از دلایل شکست خوردن برنامهی کنترل خشم ما اینست خیلی فراموشکار هستیم.
برای حل این مشکل یک راهکار اینست که برای خودتان شریک پیدا کنید و با هم مدیریت خشم را جلو ببرید.
منظورم از شریک کسی است که ارتباط جدی با شما دارد و میتواند موقع عصبانیت مثل آلارم گوشی به شما هشدار بدهد.
این راهکار تقریبا موفقیت در مدیریت خشم را تضمین میکند چرا که داشتن یک دوست و همراه هم امیدبخش است هم منبع انرژی.
یک سری از آدمها حس میکنند همیشه حق با آنهاست و در هر اتفاقی کاملا بیگناه هستند.
انگشت اتهام این افراد همیشه به سمت دیگران است و دائم تقصیر را گردن غیر خودشان میاندازند.
این ویژگی آنها باعث شده همیشه با اطرافیان خودشان دشمنی کنند،حرص و جوش بخورند،دعوا و درگیری داشته باشند و در کل با عصبانیت رفتار کنند.
تنها راهکار برای مدیریت خشم در افراد بیمسئولیت اینست که آنها اشتباهات خودشان را بپذیرند و سعی کنند وقتی اتفاق بدی میافتد بیشتر خودشان را مقصر ببینند.
برای اجرای این راهکار از یک طرف باید به جای غرزدن و شکایت کردن به فکر دادن راهحل باشیم و از طرف دیگر کمی به احساسات دیگران اهمیت بدهیم.
جمله آخر و خلاصه هم اینکه اگر به جای اشاره به سمت دیگران و مقصر جلوه دادن آنها به خودمان انتقاد کنیم و مسئولیتپذیر باشیم قطعا کمتر عصبی میشویم.
بعضی از ما انسانها مثل روبات کار میکنیم و دوست نداریم هیچ وقت ترک عادت کنیم همین ویژگی هم باعث میشود که خودمان را عصبی کنیم.
برای مثال یک خانم عادت دارد راس ساعت نه شب سفره شام را پهن کند و همیشه هم با همسرش دعوا میکند که چرا سروقت نمیرسد.
این برنامههای خشک و غیرمنعطف که تبدیل به عادت شدهاند در عصبی شدن ما نقش زیادی دارند و حسابی باعث اعصاب خردی میشوند.
ما برای اینکه آرامش را تجربه کنیم و میزان عصبانیت خودمان را کاهش بدهیم باید لیستی از این عادتهای مخرب را بنویسیم و آنها را از زندگی خود پاک کنیم.
البته فرآیند ترک عادت آنقدر پیچیده و سخت است که حتما باید چند نکته را رعایت کنیم:
اول اینکه از شکست نترسیم و آن را به رسمیت بشناسیم،دوم اینکه طولانی بودن این جریان را بپذیریم و سوم اینکه پذیرای سختی باشیم مخصوصا در اوایل کار.
در طول روز ما مشغول فعالیتهای مختلفی مانند راه رفتن و گفتگو و فکر کردن و بچهداری و رانندگی و مطالعه و… هستیم که انرژی زیادی را از ما میگیرد.
این کم شدن انرژی باعث میشود خستگی و گرسنگی به سراغمان بیاید،سردرد و سرگیجه بگیریم،حال و حوصلهی هیچکس را نداشته باشیم و در نهایت با پرخاشگری و عصبانیت رفتار کنیم.
در مدیریت خشم یک نکتهی خیلی مهم اینست که ما هر وقت احساس گرسنگی یا خستگی کردیم بلافاصله این نیاز را برطرف کنیم و خودمان را برای استراحت و غذا معطل نگه نداریم.
اگر میخواهیم کمتر عصبانی شویم باید استراحت کردن و غذاخوردن را در اولویت قرار بدهیم و طوری برنامه بچینیم که همیشه انرژی داشته باشیم.
این راهکار به ما کمک میکند که همیشه جسمی آماده و پرانرژی داشته باشیم و بیحوصلگی که عامل عصبانیت است را از بین ببریم.
پس خلاصه اینکه وقتی نیاز به غذا یا خواب داریم بدون وقفه باید رفع نیاز کنیم تا از شرایط عصبانیکننده دور شویم.
بعضی از ما آدمها وقتی صبح از خواب بیدار میشویم احساس خوشایندی نداریم و از لحاظ جسمی و روحی درد میکشیم.
این دردها ممکن است در طول روز و تا وقتی که دوباره به خواب میرویم ما را رها نکنند و باعث شوند که واکنشهای منفی مثل عصبانیت نشان بدهیم و اصلا حال و حوصله نداشته باشیم.
پس با توجه به دو جملهی بالا احتمالا ریشهی بعضی از عصبی شدنها در استرس،اضطراب، افسردگی،ناامیدی،سردرد،سرگیجه،خستگی مفرط، بیحالی،بدن درد و سایر مشکلات باشد.
ما در این شرایط برای مدیریت خشم تنها راهکاری که داریم اینست که هر چه سریعتر مشکلات جسمی یا روحی خودمان را تشخیص بدهیم و فرایند درمان را آغاز کنیم.
با این روش ما اگر توانستیم مشکل اصلی خود را حل کنیم احساس عصبانیت کاملا تحت تسلط ما قرار میگیرد و دیگر از پرخاشگری خبری نخواهد بود.
خلاصه این راهکار اینکه برای درمان بیماری عصبانیت باید بیماریهای جسمی و روحی که داریم را اولا تشخیص بدهیم و ثانیا درمانشان کنیم.
یکی از راهکارها برای کنترل عصبانیت و کاهش پرخاشگری اینست که هر وقت عصبانی شدیم خودمان را جریمه کنیم.
این جریمه شدن چون ناخوشایند و آزاردهنده است باعث میشود ما از عصبی شدن دوری کنیم و خودمان را از ترس جریمه هم که شده آرام
نگه داریم.
بهتر است لیستی از کارهایی که اصلا دوست نداریم انجام بدهیم را تهیه کنیم و هر چقدر که بیشتر عصبانی شدیم جریمه را افزایش بدهیم.
تلویزیون ندیدن،لباس شستن،مهمانی دادن، صبح زود بیدار شدن،قطع کردن اینترنت،شستن ظرف،گوشی ساده برداشتن و هر جور فعالیت آزاردهندهای میتواند انتخاب شود.
تضمین اجرایی این راهکار این است که جریمهی عصبانیت را در جمع خانواده و دوستان با صدای بلند اعلام کنید و جریمهای در نظر بگیرید که به نفع آنها باشد.
خلاصه این راهکار در واقع یک اتفاق ناخوشایند را با عصبانیتی که احتمالا عادت شده همزمان میکند و باعث میشود بالاجبار خشم خودمان را کنترل کنیم.
برای اینکه ما بتوانیم در مدیریت خشم موفق باشیم و در وسط مسیر دچار خستگی نشویم باید عزم خودمان را جزم کنیم و یک تصمیم جدی بگیریم.
گرفتن یک تصمیم محکم اهمیت بسیار زیادی دارد چرا که مسیر مدیریت خشم احتمالا سختیهای عجیبی خواهد داشت که باعث میشود اکثر افراد بیخیال شوند.
برای گرفتن تصمیم جدی ما واقعا باید از حالت عصبانیتی که داریم ناراضی باشیم و به حالتی برسیم که از وضعیت خودمان حالمان بهم بخورد.
وقتی ما از وضعیت موجودی که داریم ناراحت شدیم و برایمان غیرقابل تحمل شد اینجاست که تصمیم میگیریم از این حالت خارج بشویم.
عصبانیت مثل یک خوره به زندگی ما انسانها میافتد و برای هر کدام از ما به صورت اختصاصی دردسرها و بدبختیهایی را به وجود میآورد.
کاری که باید بکنیم اینست که به مشکلات و مسائلی که عصبی شدن برای ما پیش آورده عادت نکنیم و مدام در این فکر باشیم که بدون این دردسرها زندگی زیباتری را تجربه کنیم.
نکته آخر و خلاصه هم اینکه برای گرفتن یک تصمیم جدی در مدیریت خشم باید ابتدا آسیبهای این مسئله دقیقا برای ما مشخص شود.
در هنگام عصبانیت دمای بدن ما بالا میرود، صورتمان سرخ میشود،ضربان قلبمان تند میزند، عرق میکنیم و فقط به این فکر هستیم که این هیجان را تخلیه کنیم.
در صورتی که ما بخواهیم در اوج عصبانیت خودمان را تخلیه کنیم احتمالا دچار اشتباه میشویم و عکسالعملمان رنگ و بوی انتقام میگیرد.
برای پیشگیری از این حالت باید روی آتش خشمی که به وجود آمده کمی آب بریزیم تا از شعلههای آن کم شده و قابل کنترلتر بشود.
گوش دادن به موسیقی مورد علاقه،چرت زدن، دوشگرفتن، ورقزدن آلبوم عکس، پیادهروی،نوشیدن آب،شستن دست و صورت، رفتن به دستشویی،تماس گرفتن با یک دوست، دیدن یک فیلم کمدی و خیلی کارهای دیگر مثل آبی هستند که حجم شعلههای خشم ما را کمتر میکنند.
این راهکار در یک جمله میشود اینکه در هنگام عصبانیت باید به سرعت برویم سراغ کاری که دوستش داریم و فعالیتی که میتواند حواس ما را پرت کند.
با استفاده از این راهکارها هیجان و حرارت مخربی که به دلیل خشم به وجود آمده کاهش پیدا میکند و فرصتی را فراهم میآورد که ما تصمیم منطقیتری بگیریم.
من که این مطلب را مینویسم و شما که آن را میخوانید به احتمال زیاد از چیزهای مختلفی عصبانی میشویم و هر کدام از ما در شرایط خاصی از کوره در میرویم.
یکی از موارد و نکات خیلی مهم در کنترل خشم اینست که ما دقیق و درست بفهمیم که دلیل خشممان چیست و چرا عصبی میشویم.
دانستن دلیل عصبانیت باعث خواهد شد انتخاب راهکار درستی داشته باشیم،انرژی خودمان را بیهوده هدر ندهیم و زودتر به نتیجه برسیم.
برای تشخیص دلیل عصبانیت کاری که باید بکنیم اینست که یک گوشهی خلوت بشینیم و فقط به زمانهای عصبی شدنمان فکر کنیم.
باید به این فکر کنیم که چه رفتار و چه محرکی باعث میشود بهم بریزیم و پرخاشگری کنیم؟آیا اتفاقی که میافتد ما را عصبی میکند یا تعبیری که از آن داریم؟
استفاده از این راهکار چیزی شبیه معاینه پزشک است که موجب تجویز یک نسخهی درست خواهد شد و فرایند حل مسئله را آسان خواهد کرد.
در طول روز ممکن است اتفاقات ریز و درشت ناخوشایندی برای ما پیش بیاید و رفتارهای ناراحتکنندهای را شاهد باشیم.
این اتفاقات بد تقریبا برای تمام انسانهای کرهی زمین در طول روز تکرار میشود ولی همهی افراد نسبت به آنها عکسالعمل یکسانی ندارند.
بعضی از آدمها هستند که اصلا وقایع ناخوشایند را در ذهنشان نگه نمیدارند و خیلی سریع از کنار آن میگذرند.
این افراد معمولا وقتی اتفاق بدی میافتد سعی میکنند بیخیال باشند و خیلی زود فراموش کنند.
این نوع از رفتار که این دسته از آدمها انجام میدهند یک راهکار خیلی مهم در کنترل عصبانیت است که باعث افزایش آرامش میشود.
وقتی ما به فکر جمعکردن اتفاقات ناراحتکننده در ذهنمان نباشیم و خیلی زود خودمان را به حالت قبلی برگردانیم باعث خواهد شد با ریتم آرامتری زندگی کنیم و با کوچکترین بهانهای از کوره در نرویم.
البته این راهکار در صورتی عملیاتی میشود که ما اهل تمرین باشیم و هر لحظه که چیز ناخوشایندی به فکرمان آمد خیلی سریع به موضوع دیگری فکر کنیم.
نکته آخر هم اینکه دلیل عمدهی غرق شدن در افکار منفی اینست که خودمان را به چیز مفیدی مشغول نکردیم و اوقات فراغت زیادی داریم.
در هنگام عصبانیت ما معمولا با داد و فریاد به دنبال این هستیم که خودمان را خالی کنیم و در این بین تقریبا هر حرفی ممکن است از دهانمان
خارج شود.
در این گفتگوهای پر از خشمی که ما انجام میدهیم هدف فقط اینست که هیجان و ناراحتی خودمان را ابراز کنیم و حتیالمقدور از طرف مقابل انتقام بگیریم.
در بین این حرفزدنهای پر از داد و بیداد ما خیلی احساسی برخورد میکنیم و طوری صحبت میکنیم که به احتمال زیاد بعدها پشیمان شویم.
برای جلوگیری از این پشیمانی و کنترلکردن خشم میتوانیم یک راهکار خیلی جالب را
امتحان کنیم.
ما به هیچ عنوان نباید از کلمات همیشه و هیچوقت استفاده نکنیم چون باعث خواهد شد آتش خشم ما بیشتر شعلهور شود و حال خودمان را بدتر کنیم.
استفاده از این کلمات در اکثر مواقع کاملا اشتباه است و در وسط دعوا مثل نفتی عمل میکند که بخواهیم روی آتش بریزیم.
فرض کنید از دست همسرتان حسابی عصبانی هستید و به او میگویید:تو هیچوقت منو درک نکردی.همیشه مایهی عذابم بودی.من هر چی گفتم تو
گوش نکردی.
در این وضعیت پر از عصبانیت گفتن این جملات نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه گره کوری ایجاد میکند که باز کردن آن خیلی سخت است.
خلاصهی راهکار اینکه اتفاقاتی که میافتد و رفتارهایی که دیگران انجام میدهند نباید باعث شود ما صفر و یکی قضاوت کنیم و کلا خوبیها را فراموش کنیم.
باید قبول کنیم که کنترل عصبانیت کار چندان راحتی نیست و متاسفانه اکثر افراد نمیتوانند خشم خودشان را مدیریت کنند.
بیشتر ما آدمها وقتی موقعیت عصبانی کنندهای برایمان پیش میآید زود از کوره در میرویم و اختیار خودمان را از دست میدهیم.
حالا که ما معمولا در هنگام عصبانیت تسلیم هیجان و احساسات میشویم بهترین راهکار اینست که از به وجود آمدن این موقعیتها پیشگیری کنیم.
وقتی میبینم در صورت شروع یک گفتگو،ورود به یک محل مشخص و یا رفتن به مهمانی احتمالا دچار عصبانیت میشویم بهترین کار اینست که جلوی خودمان را بگیریم و این کارها را نکنیم.
این راهکار هر چند مشکل عصبی شدن ما را به طور کامل حل نمیکند ولی این فرصت را به ما میدهد که لذت یک زندگی آرام را تجربه کنیم.
پس خلاصه اینکه باید لیستی از موقعیتها و افرادی که ما را عصبانی میکنند داشته باشیم و حتیالمقدور از آنها دوری کنیم.
برای اینکه آرامش بگیریم و بتوانیم احساس خشم خودمان را کنترل کنیم باید باور داشته باشیم که قرار نیست همه از ما راضی باشند.
هر یک از ما آدمها ویژگیهای مثبت و منفی زیادی داریم که شخصیت ما را ساخته است و بدیهی است که این شخصیت موردعلاقه بعضیها نباشد.
ما نباید تلاش کنیم که مدام رفتارها و احساسات خودمان را به خاطر دیگران سرکوب کنیم و ساکت باشیم به این دلیل که مثلا به دوستمان برنخورد.
بهترین رفتار ممکن در رابطه با دیگران که به کنترل خشم هم کمک زیادی میکند اینست که خودمان باشیم و رفتارهایی را که دوست داریم انجام بدهیم را پنهان نکنیم.
خیلی از ما بدبختانه به جای اینکه درستی یک رفتار را مدنظر قرار بدهیم فقط به این فکر میکنیم که مردم در این باره چه فکری میکنند و همین هم باعث میشود مدام تحت فشار باشیم و جوش بیاوریم.
بعضی از آدمها هم به دلیل برخی آداب و رسوم، چشم و همچشمی،رودربایستی و ترس از حرف مردم زندگی خودشان را تبدیل به جهنمی پر از خشم کردهاند.
خلاصه اینکه اگر میخواهید اعصابتان خرد نشود یک راهکار اینست که اینقدر به حرف دیگران اهمیت ندهید و تلاش نکنید آنها را راضی نگه دارید.
یک راهکار و روش خیلی قوی و موثر در کنترل خشم اینست که ما با افراد آرام و صبور رفت و آمد کنیم و با آنها رابطه دوستانه برقرار کنیم.
این راهکار موجب میشود ما به صورت ناخودآگاه دچار تغییر رفتار شویم و به مرور زمان مثل دوست خودمان شخصیتی آرام داشته باشیم.
فضای دوستی و رفاقت به دلیل اینکه پر از مهر و محبت است شخصیتهای سرسخت و انعطافناپذیر را هم رام میکند و حتی در کوتاه مدت ممکن است
موثر باشد.
پس ما در جریان مدیریت خشم باید به دور و اطراف خودمان خیلی دقت کنیم و از طرف افراد عصبانی و خشمگین به طرف آدمهای صبور و آرام و بیخیال فرار کنیم.
هر چند یافتن دوست و آشنایی که بتواند خشم خودش را کنترل کند کار سختی به نظر میرسد ولی بعد از این مرحله دیگر نیاز نیست برای کنترل خشم کاری بکنیم چراکه صرف ایجاد روابط دوستانه آن را حل خواهد کرد.
یکی از مواقع و شرایطی که به احتمال زیاد در آن زیاد عصبی میشویم وقتی است که دچار روزمرگی
شده باشیم.
وقتی زندگی ما پر باشد از اتفاقات تکراری و روزمره باعث خواهد شد حوصله و انرژی خودمان را از دست بدهیم و با محرکهای خیلی بیخود جوش بیاوریم.
روزمرگی هر چند در آن کارهای مفیدی هم انجام بدهیم با گذر زمان خستهکننده و فرسایشی خواهد شد و احتمالا عامل اصلی اعصابخوردی ما هم بشود.
برای اینکه از آسیبهای روزمرگی فاصله بگیریم و ذهنی آرام و شخصیتی صبور داشته باشیم سه راهکار به نظر من میتواند کمککننده باشد.
اول اینکه هر از چندی بین کارهای روزانه به خودمان استراحت بدهیم و زمانی را به بطالت محض اختصاص بدهیم.
پشت سرهم و بدون سقف کار کردن در بلند مدت باعث بیحالی و سستی میشود و به احتمال زیاد نشاط ما را از بین خواهد برد.
دوم اینکه حتیالمقدور در انجام کارهای روزانه خودمان کمی خلاقیت نشان بدهیم مثلا مکان جلساتمان را عوض کنیم یا ساعت انجام فعالیتها را به هم بریزیم.
خلاقیت باعث میشود که ما از انجام یک فعالیت خیلی ساده تجربهی جدیدی کسب کنیم و چیزهای جدیدی یاد بگیریم.
سوم هم اینکه حتما به فکر تعطیلات باشیم و هیچ وقت هفت روز هفته و شبانه روزی کار نکنیم.
گاهی اوقات درمان عصبانیت ما در رفتن به یک مسافرت، دیدن یک فیلم در سینما،کوهنوردی، شنا،اسب سواری، گفتگو با یک دوست و چیزهایی از این قبیل است.
یکی از موانع اصلی در کنترل عصبانیت اینست که ما از موضع ضعف با آن برخورد کنیم و همیشه بگوییم که من نمیتوانم عصبانی نشوم.
این ابراز ناتوانی بهانهای است که موجب میشود ما همان اول کار عصبی بودنمان را بپذیریم و کلا خیال خودمان را کامل راحت کنیم.
از طرف دیگر وقتی اعتراف به ناتوانی خودمان میکنیم هیچ اقدامی برای کنترل عصبانیت نمیکنیم چون مطمئن هستیم که شکست
خواهیم خورد.
این گفتن من نمیتوانم آسیب دیگری هم که دارد اینست که باعث میشود ما حس ناخوشایند خود را نسب به خشم خودمان از دست بدهیم و سعی کنیم به آن عادت کنیم.
یک نکته هم اینکه با پذیرش عصبانیت به عنوان یکی از ویژگیهای خودمان در واقع از مسئولیت فرار میکنیم و تقصیر را گردن دیگران میاندازیم.
نکته آخر اینکه ما انسانها هر چقدر هم که فردی خشمگین باشیم در مقابل افراد قویتر از خودمان عصبی نمیشویم پس این نمیتوانمها بیشتر بهانه هستند تا یک دلیل واقعی.
همینکه که آرام آرام نشانههای عصبانیت شروع به نشان دادن خودشان میکنند بهترین زمان است که ما دست به کار شویم.
لحظات ابتدایی عصبانیت از این جهت که ما هنوز به نقطه جوش نرسیدهایم فرصت مناسبی است که اقدام درستی را انجام دهیم.
سریع عمل کردن و در اولین مرحله عصبانیت دست به کار شدن از دوجهت اهمیت دارد:
اول اینکه شتاب خشم بسیار بالاست و در کوتاهترین زمان ممکن به مرحلهای میرسد که واقعا کنترل خودمان را از دست میدهیم.
به بیان دیگر عصبانیت مثل یک سیل است که در آغاز حرکت زیاد به چشم نمیآید ولی بعد از گذشتن چند وقت قدرتی میگیرد که همه چیز را خراب میکند.
دوم هم اینکه در آغاز خشم ما هنوز آرامش خودمان را به صورت کامل از دست ندادهایم و میتوانیم بهترین تصمیم بگیریم و درستترین راهکار را انتخاب کنیم.
در کل در اوج عصبانیت به دلیل فوران احساسات ناخوشایند معمول افراد اشتباهات زیادی میکنند پس بهترین کار اینست که قبل از آن مرحله اقدام کنیم.
خلاصهی این راهکار اینکه در مدیریت خشم باید عجله کنیم و مثل آتشنشانها در لحظه عمل کنیم چون فرصت طلایی خیلی زود از دست میرود.
ما آدمها بعد از عصبانیت معمولا پشیمان میشویم و با خودمان میگوییم:
ای کاش این کار را نمیکردم.
بعضی از ما هم بعد از عصبانیت عزممان را جزم میکنیم که از این به بعد آرام باشیم و به خودمان قول میدهیم دیگر عصبی نشویم.
ولی متاسفانه این حالت پشیمانی و توبه ما یک روز هم دوام نمیآورد چون مثل خود عصبانیت یک هیجان و احساس زودگذر است.
ما برای اینکه از اشتباه خودمان درس بگیریم پشیمان شدن را لازم داریم ولی بعد از آن باید به فکر کردن مشغول شویم و این حالت را حفظ کنیم.
بعد از عصبی شدن بهترین کار اینست که:
۱.خودمان را با گفتن جملات این نیز بگذرد و انسان جایزالخطاست توجیه نکنیم و تلاشی نداشته باشیم که اشتباه خودمان را فراموش کنیم.
۲.در گوشهی خلوت با همان حالت پشیمانی بنشینیم و از خودمان چند سوال بپرسیم:
چرا اینطور عصبانی شدم؟
عصبانیت من چه آسیبهایی داشت؟
آیا نمیتوانستم بدون خشم حرفم را بزنم؟
برای جبران باید چه کاری بکنم؟
خلاصه راهکار اینکه برای کنترل عصبانیت باید واقعا از اشتباه خودمان واقعا پشیمان بشویم و بعد از آن درس بگیریم تا دیگر تکرار نشود.
برای عصبانیت کارشناسان و محققان مختلف هزار و یک آسیب برشمردهاند که هر کدام از آنها برای خودش میتواند منبع مشکلات دیگری باشد.
یکی از راهکارهایی که باعث میشود فرد عصبانی در کنترل عصبانیتش مصممتر شود و اراده خود را در مدیریت خشم قویتر کند اینست که آسیبهای عصبانیت را فراموش نکند.
با یادآوری این آسیبها فرد عصبانی از زشت بودن این ویژگی خودش کاملا آگاه میشود و از ترس مضرات بیشماری که این حالت دارد تصمیم میگیرد که آن را کنترل کند.
یادآوری آسیبهایی که عصبانیت به دنبال خودش دارد علاوه بر اینکه باعث تقویت انگیزه افراد در کنترل خشم میشود و آنها را تحریک به انجام این کار میکند از طرف دیگر باعث میشود از فرایند سخت مهارعصبانیت خسته نشوند و با قدرت به کارشان
ادامه بدهند.
پس خلاصه اینکه اگر میخواهیم اقدام به کنترل خشم کنیم و بتوانیم به این کار تداوم ببخشیم باید همیشه یک برنامه داشته باشیم که آسیبهای عصبانیت را با خودمان مرور کنیم.