در تعامل بزرگترها با کودک و نوجوان مثل هر کار دیگری احتمال خطا و انجام رفتار اشتباه وجود دارد و هیچ‌وقت نمی‌شود در این زمینه بدون عیب
عمل نمود.

این موضوع آنقدر عمومی و همه‌گیر است که اگر خانه‌ها و مدارس کل دنیا را هم بگردیم قطعا هیچ جا خالی از خطا نخواهد بود.

پذیرش این نکته‌ی بدیهی در تربیت فرزند بسیار مهم است از این جهت که پدر و مادر بدون پذیرش خطاپذیر بودنشان قطعا دچار مشکل
خواهند شد.


اولین مشکلی که پیش خواهد آمد اینست که والدین مدام خودشان را به خاطر اشتباهی که کرده‌اند مورد سرزنش قرار خواهند داد.

دومین مشکل هم اینکه فرصت جبران خطا را از پدر و مادر می‌گیرد چون آنها فقط درگیر این شده‌اند که به صورت مسئله فکر کنند.

سومین مشکل اینکه احتمال بازخورد اشتباه مراقبین کودک و نوجوان را بسیار افزایش می‌دهد و موجب می‌شود کار بیشتر از پیش خراب شود.+

چهارمین مشکل اینکه دچار عذاب وجدان می‌شوند و بی‌جهت احساس می‌کنند مایه‌ی بدبختی فرزندشان شده‌اند.

پنجمین مشکل مربوط به حسی است که فرزند از والدین خود می‌گیرد وقتی در برابر خطایی که کردیم عکس‌العمل اشتباهی داریم کودک و نوجوان به ضعیف بودن ما آگاه می‌شوند.

ششمین مشکل هم آموزشی است یعنی وقتی وقتی ممکن‌الخطا بودن خودمان را نمی‌پذیریم و به مشکلاتی که گفته شد دچار می‌شویم به احتمال زیاد فرزندمان هم راه ما را خواهد رفت.


این عدم پذیرش اشتباهات در فرزندپروی احتمالا در جاهای مختلفی ریشه داشته باشد ولی در اینجا به دو ریشه‌ی اصلی آن اشاره می‌کنیم.

ریشه‌ی اول کمال‌گرایی است یعنی والدین به دنبال این هستند که همه چیز بی‌نقص باشد و هیچ رفتار نامطلوبی نداشته باشند.

این دسته از افراد در این فکر هستند که همه چیز سرجای خودش باشد و معمولا احساسات خودشان را سرکوب می‌کنند.

ریشه‌ی دوم بعضی از آموزه‌های والدگری است که به شکل مطلق در تربیت فقط والدین را می‌بیند و می‌گوید اگر فرزندتان رفتار اشتباهی دارد قطعا و حتما فقط شما مقصرید.

این نکات آموزشی غلط باعث می‌شود که والدین احساس کنند که به زندگی فرزندشان تسلط دارند
نه تاثیر.


نکته پایانی اینکه پدر و مادرها باید وقتی نگران شوند که به اشتباه کردن عادت کرده باشند وگرنه خطاهای گذری با انجام رفتار درست قطعا جبران می‌شود.

نظر شما درباره‌ی این مطلب چیه؟
|بنویسید تا بقیه هم یاد بگیرن|