یکی از بچه‌هام تو املا و جدول ضرب اصلا عملکرد خوبی نداشت و مدام باهم دیگه دعوا داشتیم.

هر چقدر بهش میگفتم تمرین انجام بده، سرسری یه حرکتایی میزد و میومد مدرسه.

برنامه هر روزمون این شده بود که املا میگفتم و جدول ضرب می‌پرسیدم و وقتی میدیدم بلد نیست بهش گیر میدادم.

خودمم خسته شده بودم از اینکه چرا باید
اینجوری باشه و بعد از این همه وقت
باز آش همون آش و کاسه همون کاسه.

همینجوری گذشت تا اینکه این هفته دقت کردم دیدم این بچه‌ قبل از اینکه برم سراغش میاد کنارم و دفتر نقاشیش رو نشون میده.

روزی هم که نقاشی نمی‌کشید یه کاردستی رو میاورد میکرد تو چشم من.

واقعا هم چیزایی که می‌کشید عالی بودن هم اون چیزایی که درست می‌کرد.