گاهی اوقات پیش می‌آید که زندگی برای کودکان و نوجوانان تلخ و ناخوشایند می‌شود و آنها در غم و اندوه خاصی فرو می‌روند.

در این وضعیت بچه‌ها از فعالیتهایی که قبلا انجام می‌دادند دست می‌کشند و نسبت به علائق خود کم‌توجهی نشان می‌دهند.

این حالت خیلی نگران‌کننده است چون که خوشحالی را از کودک و نوجوان می‌گیرد و انگیزه‌هایی را که داشته به کلی تباه می‌کند.

این موقعیت پر است از بدبینی و ناله‌کردن و فقط نیمه‌ی خالی لیوان را دیدن،دادن دلسردی جزو ویژگی‌های کسانی است که به این بیماری دچار شدند.

ما نام این بیماری و مشکل خطرناک را می‌گذاریم ناامیدی،که با نوعی از نگرانی و استرس نسبت به آینده همراه است و یک درگیری روانی_جسمی جدی به حساب می‌آید.


ناامیدی مثل سایر بیماری‌ها و مسائل کودکان و نوجوانان شدت و ضعف دارد که حتما باید ابتدا آن را سنجید و سپس دست به اقدام زد.

ناامیدی کاری که می‌کند اینست که بچه‌ها را از حرکت بازمی‌دارد و باعث می‌شود آنها دچار رکود و خمودگی شوند و این برای نابود شدن آنها کافی است.

ناامیدی احتمالا در اثر به وجود آمدن یک مشکل و ناکامی در حل آن پیش می‌آید. برای مثال کودکی که فقدان عزیزی را تجربه می‌کند و نمی‌تواند آن را بپذیرد احتمالا امید خود را از دست خواهد داد.

ناامیدی می‌تواند به علت قدر ندانستن داشته‌ها هم به وجود بیاید،کودک یا نوجوانی که یاد نگرفته استعداد‌ها، توانایی‌ها و موفقیت‌هایش را ببیند ممکن است ناامیدی به سراغش بیاید.

ناامیدی به اندازه‌ی خیلی زیادی به بچه‌هایی که تحت تسلط کامل والدین خود هستند و محدودیت‌های زیادی دارند نزدیک است.

ناامیدی در خانواده‌های کمال‌گرا که انتظارات بالایی دارند زیاد پیش می‌آید چرا که تجربه‌های شکست زیادی را برای فرزندان خود فراهم می‌آورند.


حالا که از نشانه‌ها و عوامل ناامیدی سخن گفته شد می‌رویم سراغ نکاتی که در پیشگیری و درمان این بیماری موثر هستند.

۱. اصلی‌ترین نکته در مقابله با ناامیدی اینست که اشتباه بودن فرضیات ذهنی کودک یا نوجوان ناامید را به اون نشان بدهیم.باید او را توجیه کنیم که مشکلاتش حل می‌شود و او بدبخت‌ترین فرد دنیا نیست.

۲. گفتگو شاه‌ کلید و مرحله‌ی اول در برخورد با بچه‌ی ناامید است که با استفاده از آن باید والدین بفهمند فرزندشان دقیقا چه می‌خواهد.گفتگو باید پر از پذیرش باشد و آزادی تا کودک یا نوجوانان خیلی راحت احساسات خود را بروز دهد و صحبت‌هایش را کامل بزند.

۳. آموزش مقابله با مشکلات را حتما باید جدی گرفت و به بچه‌ها آموخت که چگونه با مسائل زندگی روبرو شود.این نکته در صورتی محقق می‌شود که به کودک و نوجوان مسئولیت داده شود، کارهای شخصی‌اش را خودش انجام بدهد و والدینش در هنگام بروز مشکل به فکر راهنمایی باشند نه حل مسئله.

۴. کودک یا نوجوان ناامید نباید احساس تنهایی کند بلکه باید توجیه شود که این حس تا حدودی طبیعی است و دیگران هم این مشکل را دارند.
می‌شود با گفتن داستان‌های بزرگانی که در زندگی خود مشکلات سخت و طاقت‌فرسایی داشتند ولی توانستند از پس آنها بربیایند،این حس تنهایی را از بچه‌های ناامید گرفت.