وقتی کسی از نزدیکان بچهها فوت میکند
آنها وارد فاز جدیدی از زندگانی میشوند و
تجربهی ناخوشایندی را از سر میگذرانند.
این تجربه با توجه به نسبت فردی که فوت شده،علت مرگ او،سن کودک عزادار و میزان حمایت از او متفاوت خواهد بود و طبیعتاً رفتارهایی گوناگونی با درجات مختلفی مورد مشاهده قرار
خواهد گرفت.
اولین رفتار میتواند این باشد که کودکان رفتار بچهگانهای از خود نشان میدهند که متناسب با سنشان نیست مثلا کودکان دبستانی تمایل بیشتری برای آغوش کشیده شدن
نشان بدهد.
دومین رفتار که احتمالا کودک سوگوار نشان دهد عصبانی شدن از فرد فوت شده است که چرا او را بدون اطلاع رها کرده و رفته.
سومین رفتار محتمل عذاب وجدان است از اینکه نکند اذیتهایی که کودک به متوفی کرده باعث مرگ او شده باشد و بایت این مدام خودش را
سرزنش میکند.
چهارمین رفتار وجود یک نگرانی و ترس دائمی برای از دست دادن دیگر عزیزان است برای مثال کودکی که مادربزرگش فوت کرده ترس از این دارد که نکند مادرم هم بمیرد.
پنجمین رفتار به هم خوردن خواب و تغذیه است که به دنبال خودش میتواند بیحوصلگی و بیحالی و پرخاشگری را به دنبال داشته باشد.
ششمین رفتار مربوط به مشکلات مدرسه میشود که احتمالا شامل افت تحصیلی،بیانظباطی،تاخیر و غیبت مکرر و بیانگیزگی خواهد شد.
هفتمین رفتار که احتمالا اتفاق بیفتد اینست که کودک از متوفی تقلید کند و با گفتگو داشته باشد و بخواهد
کنار او برود.
هشتمین نشانه و رفتار هم شبیه به بقیه مشکلات بچهها افسردگی و اضطراب است که بچهها را وارد یک دور ناراحتی و نگرانی غیرمعمول میکند.
این رفتارها که از آنها صحبت کردیم از یک طرف میتواند به شکلی معمولی و طبیعی و قابل مدیریت اتفاق بیفتد و از طرف دیگر به شکلی پیچیده و
شدید و آسیبزا.
برای جلوگیری از به وجود آمدن صورت دوم که سوگواری را برای بچهها تبدیل به بحران میکند نیاز است که به توصیههایی که در ادامه میآید توجه کنیم:
۱.باید به فرزندمان حس امنیت را منتقل کنیم و تاکید داشته باشیم که قرار نیست بازهم کسی را از دست بدهد و ما کنارش هستیم.
۲.باید فرصت و زمانی ایجاد کنیم که احساساتشان را بدون خجالت و محدودیت به صورت کامل بیان کنند و گوشی باشیم برای شنیدن ناراحتیها و رنجهایی که میکشند.
۳.کتابهایی دربارهی مرگ نوشته شدند که میتوانند مدخل خوبی باشند برای اینکه با کودکمان از این اتفاق سخن بگوییم و آنها را مطلع کنیم.
۴.قرار نیست هر چیزی که دربارهی مردن میدانیم را به بچهها منتقل کنیم بلکه کافیست با زبان ساده پاسخگوی سوالاتی باشیم که برای آنها پیش آمده.
۵.مرگ را نباید با خواب و سفر و مقولههایی شبیه به این جایگزین کرد چرا که اولا دروغ گفتن باعث سلب اعتماد میشود و ثانیا کودک احتمالا از جایگزینهای ما برای مرگ بترسد.
۶.بردن کودک به تشییع جنازه واقعا از تصمیمات سخت است که باید از قبل آمادگی لازم را داشته باشد و بداند که چه اتفاقی خواهد افتاد و همچنین مطمئن باشیم که اوضاع را بدتر نخواهد کرد.
۵.اگر از تشییع جنازه بگذریم اجرای مراسماتی برای یادبود متوفی با حضور کودک حتما باید انجام شود البته متناسب با روحیات او مثلا میشود شمعی روشن کرد یا غذایی به فقرا داد.
۶.در هنگام سوگواری فرزندمان ما هم سوگوار هستیم و حالمان ممکن است چندان خوب نباشد که نقش حامی را بازی کنیم بنابراین بهتر است از اقوام دورتر کمک بخواهیم که نگهداری و حمایت را تا حدودی انجام دهند.
۷.دربارهی دادن خیر مرگ ترجیح بر اینست که حامل خبر هر چقدر نزدیکتر باشد بهتر است البته در صورت داشتن کنترل و باید تلاش شود که کودک غیر منتظره و بدون آمادگی این خبر را نشنود.
۸.بعضی از والدین علارقم سوگواری سعی میکنند در مقابل بچهها خودشان را ناراحت نشان دهند که شاید کار چندان معقولی نبوده و بهتر است فقط سعی کنیم در این مواقع کنترل خود را از دست ندهیم.
۹.اطلاع کادر مدرسه از سوگوار بودن فرزندمان میتوانند کارساز باشد چرا که در صورت اطلاع انتظارات خود را تنظیم کرده و سعی میکنند حامی باشند.
۱۰.در سوگواری نه ناراحتی برای بچهها ممنوع است نه خوشحالی و نباید آنها را مجبور کنیم که شاد یا غمگین باشند.
نکته آخر هم اینکه هر چقدر کودک ما با مفهوم مرگ آشناتر باشد مواجهه با آن برایش آسانتر و کمخطرتر خواهد بود.
آیا کودک شما تجربه سوگواری داشته؟
چه مشکلاتی براش پیش اومد؟
چه اقداماتی انجام دادین؟