یکی از مراحل مهم زندگی ما آدما تبدیل شدنمون از کودک به بزرگساله که اسمش رو گذاشتن
دوران بلوغ.

تو این دوران بدن و روان ما دچار یه سری تغییراتی میشه و آروم آروم آماده میشیم که نقش بزرگترا رو بگیریم.

این تغییرات معمولا معلوم نیست که کی شروع میشن و کی به پایان میرسن ولی برا پسرا از یازده دوازده سالگی شروع میشه تا شونزده هفده‌ سالگی و واسه دخترا از ده یازده تا پونزده شونزده‌ سالگی.

حالا که از سن بلوغ گفتم بهتون اینم بگم که این بلوغ همیشه به موقع و اصولی آغاز نمیشه و شنیدیم که میگن بلوغ زودرس و دیررس که به همین جریان اشاره داره.

این به موقع نبودن بلوغ هم ظاهراً به دلیل آب‌وهوا و تغذیه و رسانه و بعضی چیزای دیگه ایجاد میشه که این روزا دیگه خیلی تکراری شده و معمولی.

اینکه دیر و زود شدن بلوغ خوبه یا بد تا جایی که من خوندم وابسته به جنسیت ماست،مثلا برا دخترا اینکه دیر برسن بهتره و برا پسرا زود.

حالا از وقت بلوغ که بگذریم میرسیم به نشانه‌هاش که با بودنشون متوجه میشیم که بله دیگه داریم
گنده میشیم.

برا آقا پسرا اینجوریه که علاوه بر تغییرات چهره و قد و هیکل،آلت تناسلی‌شون بزرگتر میشه،رشد موی بدن شدت پیدا میکنه،توانایی تولید اسپرم ایجاد میشه و آلتشون خود به خود منقبض میشه.

برا دختر خانما هم علاوه بر تغییر قیافه اندامشون مثل سینه و باسن رشد میکنه،از ناحیه تناسلی‌شون مو درمیاد و دچار قاعدگی هم میشن.

البته تمام نشانه‌ها این نیست و علاوه بر نشانه‌های جسمانی دیگه‌ای که وجود داره یه سری علائم خلقی و روانی هم هست.

اولیش اینکه اخلاق همیشه در حال نوسانه و ممکنه در طی روز تو دوران بلوغ نوجوون هزار جور ادا و اطوار و رفتار داشته باشه.

دومیش مربوط میشه به سطح انرژی که اونم خیلی بالا و پایین میشه و میبینم که گاهی اوقات توانایی برا جابجا کردن کوه هست ولی بعدش حتی جونی برای راه رفتن نیست.

سومی هم اینکه تو فرایند بلوغ مثل آونگ بین وابستگی ‌و استقلال حرکت میکنیم و گاهی اوقات بچه و بعضی وقتا بزرگ میشیم.

از معنی و زمان و نشانه‌های بلوغ گفتم و حالا میخوام برم سراغ اینکه چجور میشه دوران بلوغ برا بعضیا میشه بحران و برا برخی خیلی ساده و معمولی میگذره.

برای گذر از دوران بلوغ ما به یه سری همراه نیاز داریم به کسایی که راهنمایی کنن و بهمون یاد بدن که چیکار کنیم.

به کسایی که بهمون آموزش بدن تو این دوران بلوغ قراره چه اتفاقاتی برامون پیش بیاد تا شوکه نشیم و فک نکنیم مریض شدیم.

به کسایی که بهمون بفهمونن این اتفاقات کاملا طبیعیه و برای همه‌ی آدما پیش اومده و از این به بعد هم پیش میاد.

به کسایی که یاد بدن حالا که داریم بزرگ میشیم به چه چیزایی نیاز پیدا میکنیم که قبلا به درد نخور بودن و غیرضروری.

به کسایی که احترام بزارن به انزوا‌طلب شدنمون و به اینکه دیگه قرار نیست مثل قبل وابسته باشیم و فقط گوش بدیم‌‌‌.

به کسایی که پاسخگوی سوالات سخت و گ جنسی ما باشن و بتونیم از آسیب‌پذیر بودنمون براشون بگیم، بدون خجالت ‌و قضاوت.

به کسایی که برامون از امکانات جدیدی که تو بلوغ پیدا کردیم بگن و متوجه‌مون کنن چه چیزایی رو باید رعایت کنیم که تو دردسر نیفتیم.

پدر و مادر عزیز بیایم از این کسان برای فرزندمون باشیم تا تبدیل بشه به بزرگسالی‌ که سالمه و توانایی اینو داره که موفق بشه.