ورشکستگی،طلاق،سوگ،تصادف،خیانت و بسیاری مشکلات دیگر جزئی از زندگی ما انسانها است و احتمالا برای هرکسی
پیش بیاید.
این اتفاقات ناگوار موقعیتی هستند که انسانها را از هم متمایز میکنند و به دستههای مختلفی تقسیم میکنند.
در این یادداشت دربارهی دستهای از آدمها خواهم نوشت که با اتفاقات ناخوشایند کنار نمیآیند و همین هم باعث میشود همیشه خشمگین باشند.
این دسته به جای پذیرش اتفاقی که افتاده فقط در حال ناله کردن و
اظهار بدبختی هستند.
این دسته مدام این اتفاقات را برای خودشان یادآوری میکنند و نکات منفی آن را هیچ وقت فراموش نمیکنند.
این دسته فضای زندگی خود را بعد از این وقایع تغییر نمیدهند و عادت میکنند که در گذشته زندگی کنند.
این دسته اصلا به طبیعی بودن برخی اتفاقات باور ندارد و مدام از زمین و زمان گله میکنند.
این دسته هیچ وقت به بررسی مشکل کاری ندارند و فقط نتیجهای که پیش آمده را بهانهای برای ناراحتی میدانند.
این دسته همیشه به دنبال فرصتی هستند که به قول معروف نبش قبر کنند و نمک روی زخم خودشان بپاشند.
این دسته شکست را پرتگاهی به سمت نابودی میدانند نه پلی برای پیروزی و کل تلاشهای خودشان را متوقف میکنند.
این دسته در گفتگو با دیگران فقط جملات منفی و ناامیدکننده میگویند
و حرفهای مثبت اطرافیان را
مسخره میکنند.
آخرین نکته هم اینکه این دسته با مشکلات خودشان ازدواج میکنند و تبدیل میشوند به شخصیتهایی که
حوصلهی درست و حسابی ندارند
و زود از کوره در میروند.