کلاس یک عنصر انسانی است نه یک شی‌ بی‌جان و وسیله‌ای مثل آچار فرانسه.

این جمله را خیلی با خودم تکرار می‌کنم که دانش‌آموزها انسان هستند.

شاید بگویید که این جمله بدیهی است و نیاز به گفتن و تکرار ندارد ولی به نظرم باید گفت و درباره‌اش بحث کرد چرا که خیلی از ما فراموشش کردیم،به قول یکی از دوستان تکرار بدیهیات هم مفید است.

دانش‌آموزها انسان هستند یعنی اینکه نباید از آنها انتظار داشته باشیم با یک صحبت ساده و توصیه‌ی منِ معلم رفتارشان عوض شود و به راه راست هدایت شوند.

اما از طرف دیگر چون انسان هستند این احتمال هست که فقط و فقط با یک تلنگر ساده کلا آدم دیگری بشوند ولی ظاهرا این هم زمینه‌هایی می‌خواهد.

چون انسان هستند از عالم و آدم تاثیر می‌گیرند و به دیگران هم اثر می‌گذارند،تازه اختیار خودشان را هم گاهی اوقات به دستشان می‌گیرند و اراده‌ای هم دارند.

چون انسان هستند پر از تفاوت‌اند هم با دیگران هم با خودشان،در طول روز ممکن است خوشحالی، افسردگی،استرس،شوق و ناراحتی را تجربه کنند.

چون انسان هستند به شدت غیرقابل پیش بینی می‌شوند و ممکن است در لحظه تصمیم به کاری بگیرند که خودشان هم قبلا به آن علاقه‌ای نداشتند.

چون انسان هستند نیاز به دوست داشته شدن دارند و اینکه کسی آنها را تایید کند.


یک بخش از جمله‌ای که همیشه تکرار می‌کنم را فراموش کردم،من می‌گویم:دانش‌آموزها هم انسان هستند هم اینکه کودک یا نوجوان.

بخش دوم جمله هم بدیهی است ولی متاسفانه ما بدیهیات را فراموش کردیم یا اینکه دچار بدفهمی درباره‌ی آنها شده‌ایم.

او کودک است و نیاز به این دارد که حرکت کند،دید بزند،خودش را نشان بدهد،جلب توجه بکند،چیزهای جدید را کشف کند،یکجا ننشیند،وسایل مختلف را دستکاری کند و در کل کاری بکند که ما اسمش را شلوغ کاری می‌گذاریم.

او نوجوان است،دوست دارد که ابراز وجود کند،در پی شکل دادن شخصیتی مستقل است،آرزوهای بزرگی در سر دارد،مرحله‌ی هویت‌یابی را می‌گذراند و تحقیر و سرزنش و نصیحت برایش بسیار ناخوشایند است.


بعضی وقتها فنون و روشهای مدیریت کلاس ما جواب نمی‌دهد و هر چقدر که بیشتر تلاش می‌کنیم مشکلات ما بیشتر می‌شود و ناسازگاری‌های دانش‌آموزان هم افزایش پیدا می‌کند.

وقتی به این حالت رسیدیم شاید بهتر باشد بازهم به کلاسمان نگاه کنیم البته این بار با این دید که عنصر اصلی کلاس من انسانهایی هستند در سنین کودکی یا نوجوانی.

وقتی اینطور نگاه کردیم خیلی از راه و روشهای ما تغییر می‌کند:

شلوغ کاری و بازیگوشی بچه‌ها را به رسمیت می‌شناسیم و احتمالا وقتی را به آن اختصاص بدهیم.

اجازه می‌دهیم که دانش‌آموزها حضور فعال در کلاس داشته باشند و در آموزش مشارکت بکنند.

هیچ وقت برای حل مشکل دنبال یک عامل و دلیل نمی‌گردیم،بلکه عوامل مختلف را بررسی می‌کنیم.

و خیلی چیزهای دیگر…

به نظر شما چه ویژگی‌های دیگری در دانش‌آموزها هست؟