تغییر رفتار بچه‌های کلاس و تبعیت آنها از قانون‌هایی که تعیین کردیم در لحظه اتفاق نمی‌افتد و نیاز به گذر زمان و سپری شدن وقت دارد.

وقتی انتظارات خود را به عنوان معلم برای دانش‌آموزان مطرح می‌کنید هیچ وقت نباید انتظار داشته باشید بعد از اینکه حرف شما تمام شد آنها تمام چیزهایی را که گفته‌اید گوش بدهند و هیچ اشتباهی هم نکنند.

باید به دانش‌آموزها حق بدهیم اوایل کلاس و زمانی که تازه قانونی چیده‌ایم چندان نتوانند آن را رعایت کنند چراکه این قانون چیزی است که در زندگی آنها تازگی دارد و نمی‌دانند که چطور خود را باید با آن مطابقت بدهند.

اول کار و زمانی که قانون‌های کلاس را تازه مصوب کرده‌ایم باید به جای داد و بیداد راه انداختن برای اینکه مثلا دانش‌آموزی تاخیر کرده به فکر تکرار و توضیح هر چه بیشتر قوانین باشیم تا بچه‌ها آرام آرام یاد بگیرند و متوجه بشوند چه کاری باید بکنند.

بعضی از معلم‌ها اول سال تحصیلی چهارچوبی برای کلاس خود تعیین می‌کنند ولی همینکه حتی یک دانش‌آموز آن را برای اولین بار زیر پا می‌گذارد کلا ناامید می‌شوند و ترجیح می‌دهند همینطور بی در و پیکر کلاس خود را جلو ببرند.

اینکه تغییر رفتار موضوعی تدریجی است و در بستر زمان اتفاق می‌افتد نکته‌ای بسیار مهم در مدیریت کلاس است و هر رفتار معلم که در تضاد با آن باشد هم کلاس را عذاب‌آور خواهد کرد و هم معلم را دچار فرسودگی می‌کند.

وقتی برای انطباق دانش‌آموزها با فضای کلاس فرصتی اختصاص ندهیم در واقع خودمان را بیخود عصبانی می‌کنیم چرا که با اولین اشتباه یک دانش‌آموز حسابی به هم می‌ریزیم.

بسیار طبیعی است بعد از اینکه معلم ساعت شروع کلاس را اعلام کرد تا چند وقت بچه‌ها دیر یا زود به مدرسه بیایند و راهکار حل این مشکل هم اینست که به جای عصبانی شدن از این رفتار باز هم حرف خود را تکرار کنیم و تشویق و تنبیه را از یاد نبریم.

برخی از رفتارها برای اینکه در دانش‌آموزها ایجاد بشود نیاز به شاید چندین ماه وقت داشته باشد و معلم بدون خستگی مدام پیگیر باشد و نظارت کند تا بالاخره دانش‌آموز با کلاس همراهی کند.

گاهی اوقات نیاز هست معلم به اشکال مختلف یک حرف ثابت را هزار بار تکرار کند تا اینکه بالاخره در دانش‌‎‌آموز اثر کند البته می‌شود با خلاقیت‌هایی این زمان را کاهش داد ولی باز هم این تغییر رفتار زمانبر خواهد بود.

به نظر شما برای افزایش صبر و حوصله چه باید کرد؟