یکی از مشکلات بزرگ و شایعی که بیشتر والدین و معلمان با بچهها دارند اینست که آنها حرف گوش نمیکنند و معمولا خواستههای دیگران را
بیپاسخ میگذارند.
تقریبا همهی پدر و مادرها و بزرگترهایی که با بچهها سرو کار دارند از بیمحلی کودکان و نوجوانان و نشنیدن آنها شکایت دارند و سوال همیشگی آنها اینست که چه برخوردی با این طور بچهها باید
داشته باشند؟
این مسئله خیلی فراگیر است و میشود گفت در ارتباط بچهها و مراقبین آنها همیشه و همهجا و در هر شرایطی وجود دارد و عموم افراد در مواجهه با کم سن و سالها دچار این مشکل تکراری شده اند.
مشکلی که قصد داریم از آن صحبت کنیم ناراحتی زیادی برای اولیا و مربیان پیش آورده و باعث شده آنها احساس ناکامی و شکست کنند و دچار فرسودگی بشوند.
حرف گوش ندادن بچهها از طرف دیگر باعث ایجاد یک فضای جنگ و جدال در خانه و مدرسه میشود و عامل مهمی برای ایجاد عصبانیت محسوب میشود.
اینکه بچهها بیمحلی میکنند در موارد حاد آن موجب میشود روابط گرم عاطفی دچار یخزدگی شود و احساس عشق و محبت جای خود را به تنفر بدهد.
نکتهی آخر هم اینکه همراهی با کودک یا نوجوان ناسازگار که به هیچ صراطی مستقیم نیست خیلی خسته کننده است و موجب میشود پدر،مادر یا هرکسی که با او مرتبط است همیشه دچار سستی و بیحالی شود.
برای حل این مسئله قصد داریم در این یادداشت نکاتی را پیرامون علل و عوامل این قضیه مطرح کنیم و همچنین سراغ راهکارها و توصیهها برویم.
۱.تکرار کردن یک حرف و زیاد گفتن آن معمولا باعث کمتوجهی بچهها و گوش نکردنشان میشود پس باید حتیالمقدور ارزش سخن خودمان را حفظ کنیم و یکی دوبار بیشتر تکرارش نکنیم.
۲.کودک یا نوجوان هنگام انجام دادن یک کار واقعا مشغول آن میشوند و هیچ صدایی را نمیشنوند بنابراین باید به آنها این فرصت را بدهیم که از آن حال و هوا کامل خارج شوند و بعد از آنها چیزی بخواهیم.
۳.بچهها در کل حواسشان را جمع نمیکنند و خیلی سخت تمرکز میکنند پس نباید انتظار داشته باشید که به داد و فریاد شما از راه دور پاسخی بدهند بلکه باید بروید و رودرو گفتگو کنید.
۴.معمولا درخواستهایی از طرف کودک و نوجوان رد میشود که خیلی قاطعانه و سخت باشند یا اینکه خیلی مهربانانه و لطیف باشند پس نه دیکتاتور باشیم،نه گدا و حرفمان را محکم و دلنشین بزنیم.
۵.خردسالان و نوجوانان از کسانی که مدام از آنها عیبجویی میکنند و فقط به فکر انتقاد کردن هستند حرفشنوی ندارند پس باید نکات مثبت و توانمندی بچهها را هم ببینیم و به نیمهی پر لیوان هم نگاهی بیاندازیم.
۶.بعضی از کارهایی که بزرگترها از کوچکترها میخواهند خیلی برای آنها سخت است و از عهده آن برنمیآیند پس قبل از اینکه چیزی از آنها بخواهیم باید به ظرفیتشان دقت کنیم.
۷.بخشی از گوشندادنهای بچهها یادگرفته شده یعنی آنها با مشاهدهی بیمحلی والدین و مربیانشان این رفتار را تکرار میکنند پس گوشدادن و پذیرش را نباید فراموش کنیم.
۸.بیتوجهی در ذهن بعضی از بچهها چیز چندان بدی نیست و به همین دلیل مدام انجامش میدهند پس باید با شیوههای غیرمستقیم مثل کتابخوانی و اجرای نمایش و سایر روشهای تربیتی زشتی این کار را به آنها آموزش بدهیم.
۹.تنبلی یکی از دلایل مهم برای حرفگوش ندادن بچهها است که آنها را به زمین میخکوب میکند و باعث میشود هیچکاری انجام دهند پس گاهی اوقات برای حرف گوشکردن بچهها باید با تنبلی آنها مبارزه کنیم.+
۱۰.کودکان و نوجوانان سرگرمی و بازی را دوست دارند و همیشه علاقمندند که کارهای لذتبخش انجام دهند بنابراین اگر میخواهیم حرف ما را گوش بدهند باید عناصر بازی را به آن اضافه کنیم مثلا تایمر داشته باشیم،رتبهبندی کنیم و جایزه بدهیم.
۱۱.وقتی به شکل پرسشی درخواست خودمان را مطرح میکنیم احتمال رد شدن آن بالا میرود پس بهتر است به جای اینکه بپرسیم میشود تلویزیون را خاموش کنی؟بگوییم لطفا تلویزیون را خاموش کن.
۱۲.وقتی از بچهها به طور همزمان چند چیز را میخواهیم هم به نظرشان سنگین میآید هم اینکه نمیتوانند دستورات ما را تجزیه و تحلیل کنند،بهترین کار اینست که درخواستهای خودمان را تک به تک ارائه بدهیم.
۱۳.دلیل برخی از حرف گوشنکردنها اینست که کودک یا نوجوان اصلا منظور طرف مقابل را درک نکرده و نفهمیده که مقصود او از این حرف چیست پس وقتی سخنی به بچهها میگوییم باید مطمئن شویم که درک کردهاند.
۱۴.رفتارها با تقویت تکرار میشوند و با عدم تقویت از بین میروند پس والدین و مربیان باید وقت همراهی کودک و نوجوان او را تشویق کنند و وقتی ناسازگاری میکنند به فکر تنبیه باشند.+
۱۵.بعضی از کارها مثل بازی در پارک یا رفتن به مهمانی برای بچهها بسیار لذتبخش است و دل کندن از آنها کار دشواری میباشد پس به جای اینکه مدام فشار بیاوریم باید با احساسات آنها کمی همراهی و همدلی داشته باشیم.
۱۶.گاهی اوقات بچهها برای ابراز وجود و نشان دادن استقلال خودشان دست به مخالفت میزنند و به هیچکس گوش نمیدهند و ما برای جلوگیری از این حالت باید به آنها گزینههایی بدهیم تا از بین آنها انتخاب کنند.
۱۷.همهی آدمها چه بزرگ باشند و چه کوچک دوست دارند وقتی بیحوصله و خسته هستند کسی با آنها کاری نداشته باشد پس وقتی فرزند شما در این حالت است بیخیال گیر دادن به او شوید.
۱۸.مطرح کردن قوانین قبل از موقعیت در افزایش حرفشنوی بچهها بسیار موثر است یعنی قبل از اینکه وارد فروشگاه یا شهربازی شوید حتما انتظارات خودتان را بازگو کنید.
۱۹.یکی از عوامل مهمی که موجب تقویت تمرکز و توجه کودکان و نوجوانان و در نهایت بهتر گوش کردن آنها میشود انجام کارهای حرکتی است که به نظر خطرناک میآیند بنابراین ما باید به آنها اجازه بدهیم که بپرند و بدوند و فکر نکنیم آنها این کارها را برای عذاب دادن ما انجام میدهند.
۲۰.گفتن نبایدها چندان به حرفگوش کردن بچهها کمکی نمیکند و آنها را بیشتر به مخالفت کردن تشویق میکند پس به جای اینکه بگوییم مثلا به فنجان چای دست نزن بهتر است به او اطلاعات بدهیم و بگوییم ممکن است چای دستتان را بسوزاند.
۲۱.ممکن است کاری که کودک در حال انجام آن است از نظر ما مسخره و به درد نخور باشد ولی برای اینکه او با خودمان همراه کنیم باید به فعالیت او ارزش بدهیم و به جای مجبور کردن از او وقت بگیریم.
۲۲.در نکات قبلی اشاره شد که بچهها وقتی سخنان ما را درک میکنند بیشتر حرف گوش میکنند ما برای اینکه آنها حرفمان را بفهمند بهتر است بگوییم حرفمان را تکرار کنند،کلاممان را با نوازش همراه کنیم و اینکه کوتاه سخن بگوییم.
۲۳.گفتن بعضی از حرفها هر چقدر هم که مهم و حیاتی باشد وقتی در زمان و مکان درستی نباشد قطعا توجهی به آن نخواهد شد و احتمالا اثر عکس هم داشته باشد پس مراقبین بچهها باید برای هر نوع گفتگویی با بچهها به دنبال بهترین مکان و زمان باشند.+
۲۴.گوش ندادن و بیمحلی بچهها میتواند وقتی بروز کند که نیاز آنها به دیده و شنیده شدن رفع نشده باشد برای پیشگیری از این واکنش باید به بچهها را شنید و به آنها فرصت داد تا خودنمایی کنند.
۲۵.وقتی کودک یا نوجوان حرف شما را پشت گوش میاندازد بدترین کار اینست که غر بزنید یا اینکه داد و فریاد راه بیندازید، به جای این کارها کافیست اتفاقی که افتاده را شرح بدهید.
۲۶.اینکه همیشه درخواستی که بچهها از ما دارند را رد میکنیم باعث میشود آنها احساس بیارزشی کنند و به فکر تلافی بیفتند پس بهتر است حتیالمقدور بله بگوییم یا اینکه قول انجام آن را بدهیم.
۲۷.استفاده از جملات منفی و سلبی ناخودآگاه حس تحکم و ابهام را به کودکان و نوجوانان القا میکند و باعث میشود کمتر حرف گوش کنند پس به جای اینکه بگوییم اسباببازی را روی مبل نگذار بهتر است بگوییم اسباببازی را در کمد بگذار.
۲۸.بعضی از پدر و مادرهایی که فرزند ناسازگار دارند معمولا دچار روابط خانوادگی شکننده و سردی هستند که همین ارتباطات نامطلوب باعث شده پسر یا دختر خانواده اصلا اهمیتی به حرفهای والدینش قائل نباشد،بنابراین برای داشتن خانهای که اعضای آن به همدیگر گوش میدهند باید به فکر ایجاد مهر و محبت و صمیمیت و احترام باشیم.
۲۹.گاهی اوقات گوشنکردن بچهها دلیل تربیتی یا روانی ندارد و ما باید ریشهی آن را در جسم کودک و نوجوان جستجو کنیم یعنی به دنبال این باشیم که از سلامت شنوایی و کارکرد مغز آنها اطمینان حاصل کنیم.
۳۰.آخرین نکته هم اینکه حرف گوشنکردن بچهها معمولا در خانوادههایی مشکل بزرگی محسوب میشود و معمولا لاینحل باقی میماند که صبر و حوصله ندارند و بیشتر به دنبال آموزش مهارت اطاعت کردن به فرزندانشان هستند.
به نظر شما برای حرف گوشنکردن بچهها
چه عوامل و دلایل دیگری وجود دارد؟
و چه راهکارها و توصیههایی مفید خواهد بود؟